میشویم روی تو را، فاطمه جان، ز اشک تنهایی
خیز و بین حال من ِ خانه نشین، شده تماشایی
ای بود و نبود من، ای یاس کبود من
نشسته غم به دلم، ز روی تو خجلم
مشو ز دیده نهان، مرو تو فاطمه جان
ای یار و یاور من، همسر من، مریضهء حیدر
دست گلچین، تو چرا، لالهء من ز گل ستان چیدی
لاله ام چیدی و بر، اشک من ِ غمدیده خندیدی
ای تمام هست علی، میروی از دست علی
گرفته ماه ِ علی، ببین تو آه علی
مشو ز دیده نهان، مرو تو فاطمه جان
ای که بودی همه جا، یار من و درد آشنای من
دست بشکستهء تو، بوده بسی، گره گشای من
می چکد خون ز دیده ام، ای یار شهیده ام
ببین دو چشم ترم، شکسته بال و پرم